افلاک

حرف های دلم....

افلاک

حرف های دلم....

۱۴ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۰۳

دردواره...


دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم

دردهای من نگفتنی

دردهای من نهفتنی است

دردهای من

گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند

من ولی تمام استخوان بودنم

لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند

انحنای روح من

شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است

 


 

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۱۴
افلاک ذ

دردواره

زخم

درد

نظرات  (۱)

۲۹ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۲۵ محمدحسین جمال‌زاده
دردها همه نگفتنی هستند

پاسخ:
دردها نگفتنی هستند، اما نه همه ی آن ها........

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی